مرگ نگیرد این دلم
با یاد تو، با ساز خوشنواز تو
آهنگ چشم ناز تو
این هجمه ی نیاز من
مرا تو گم مکن، درون آینه
طلوع من نگاه مستانه ی توست
ستاره های مشرقی
ترانه های درهم و
امید واهی شبان
به دیدن خدای خویش
به همهمه کشانده ای
تمام این زمانه را
چو بلبلان نوا دهند
تا که سقوط عاشقان
فرا رسد، نوا دهد
درون غمنامه ی عشق
نوا شود، دوا نهد، یا که به انتها رود
به انتهای منتها
به نیستی فاصله ها
تبلور شکوه عشق
درون آن صدای توست
مگر شود سکوت کرد!؟
به هجر و خاموشی تو
و یا شود عبور کرد!؟
از لمس روحانی تو
بگویمت یک راز را
یک راز پر احساس را
به بودنت چه دلخوشم
به داشتنت چه سرخوشم
چو لمس کنی به حسِ عشق
مرا در این بی تابی ام
قسم دهم خدای را
به حبسِ دم به سینه ام
نفس بکش به بودنم
نفس بکش ...
نفس بکش ...
تاریخ سروده: ۲۷ام مردادماه ۱۴۰۰
شماره ثبت وبلاگ: ۲۷۵۱۴۰۰
کلیه ی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به حسین جهانبخش میباشد و هرگونه سرقت ادبی، کپی برداری و انتشار بدون ذکر منبع پیگرد قانونی را بدنبال خواهد داشت.
- ۰ نظر
- ۲۹ اسفند ۰۳ ، ۰۰:۰۰