یاد بوسه
نقش دستت روی برگی
کز درخت چیده شده
و بدنبال خطوط لمس تو
طالع و فرجام دل دیده شده
یاد آن بوسه بخیر
نبض جاری در رگت
سرخ بودم از خجالت
غرق بودم در تبت
در مسیر نفست
عطر گیسوی تو بود
تپش قلب تو در احوالم
تندی هر نفس همسوی تو بود
عشقمان بر تن جویبار امید
میرسد آغوش دریا صبر کن
فکر خویش را فارغ از هر جبر کن
قول ده وقتی رسیدی
سوی دریای امید
به ملاقات مه و موجِ سپید
شب و پروانگیِ باد صبا
دو وضو گیر و
دو نیت به دلت راه بده
و بخوان در سجده گاه عاشقی:
آمدم جرعه ای از عشق برم
عزت جام مرا افزون کن
و بگو:
عشق تو در تب هجران
شعله ور در بستر نومیدی
او چنان بیمار است
که نیازش به همین تیمار است
سجده بردار و بگو:
ای خدای عاشقان
عاجز دیوانه را
تو به حاجت برسان
تاریخ سروده: ۴ام اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
شماره ثبت وبلاگ: ۴۲۱۴۰۲
کلیه ی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به حسین جهانبخش میباشد و هرگونه سرقت ادبی، کپی برداری و انتشار بدون ذکر منبع پیگرد قانونی را بدنبال خواهد داشت.
- ۰۳/۱۲/۲۷