روشنای دل
دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۳، ۰۳:۰۲ ب.ظ
یک بوسه کردم بر لبش
پنهانی و بی حادثه
آرام و پراحساس بود
سرشار از این وسواس بود
گفتش که روزم، شب شده
حاصل از عشقت، تب شده
دیگر در این تب سوختم
بس که به در چشم دوختم
صورت میان دست او
چشمم به چشمش خیره بود
اشکم به روی گونه ام
و اندوهِ خفته در گلو
رقصان مثالِ لمس نور
حیران چو حیران (گردنهحیران) می شوم
او را نوازش میکنم
با اشک خواهش میکنم
دستم بگیر و تشنه را
از عشق خود سیراب کن
چون مریم بی عیب و نقص
سجده بر این محراب کن
اعجاز عیسی را نواز
مرده دوباره زنده کن
بینا را بیناتر و
روشن دلی (نابینا) بیدار کن
تاریخ سروده: ۳۰ام تیرماه سال ۱۴۰۳
شماره ثبت وبلاگ: ۳۰۴۱۴۰۳
کلیه ی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به حسین جهانبخش میباشد و هرگونه سرقت ادبی، کپی برداری و انتشار بدون ذکر منبع پیگرد قانونی را بدنبال خواهد داشت.
- ۰۳/۱۲/۲۷