غمِ نی
قلب سردم را که لمسش میکنی
یا که در آیینه ی دل
مات و مبهوت
به چشمانم نگاهی میکنی
نه نمایانی درون سوی چشم
و نه احساس حضورت با من است
میخزم در تنگنای بغض خود
بارشِ بارانِ اشک، در سینهام
سینه بشکافم
غمِ عالم تداعی میکنم
مطربم، مست، در هجر تو
هر طلوع سال را
شروه خوانی میکنم
تو بگو آیی به دیدارم شبی
با قدم هایت، سرودی
صرف خوانی میکنم
در بر چشمان تو
پروانه وار، جانفشانی میکنم
در نبودت تا سپیدی سحر
چه بگویم
سوز دل را دار فانی میکنم
من کنون در ایروانم
ایروان منزلگه خستگی ام
تو کجایی کز غمت ناله کنان
از تو نشانی میکنم
بر دوراهی فراموشی و عشق
سوز دل با هرکسی گفتم
به فردا یار نی
میروم با زخمِ دل
در دشت احساس
در کنارِ گرگ ها
غمِ نی را نغمه خوانی میکنم
تاریخ سروده: ۱۸ام فروردین ماه ۱۴۰۲
شماره ثبت وبلاگ: ۱۸۱۱۴۰۲
کلیه ی حقوق مادی و معنوی این اثر متعلق به حسین جهانبخش میباشد و هرگونه سرقت ادبی، کپی برداری و انتشار بدون ذکر منبع پیگرد قانونی را بدنبال خواهد داشت.
- ۰۴/۰۱/۰۶